« بسم الله الرحمن الرحیم »

 

وجود امام زمان(عج) در دوران غیبت فواید زیادی برای ما دارد و در این مطلب هیچ شکی نیست. پیامبر اسلام(ص) هم در این مورد فرموده است: «ای والذی بعثنی بالنبوه ، انهم لینتفعون به و یستضییون بنور ولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب؛[1] آری خداوندی که مرا به پیغمبری مبعوث گردانیده است ، آن ها از وجود او منتفع می شوند و از نور ولایتش در طول غیبت بهره می گیرند، چنان که از آفتاب پشت پرده استفاده می برند.»
و خود امام زمان(ع) در این باره فرموده است: «همان طور که از خورشید در وقتی که توسط ابرها پنهان شده است، بهره گیری می شود، از من نیز در زمان غیبتم به همان صورت بهره می برند.»[2]

در ذکر جزئی و مصداقی این فواید نیز می توانیم مواردی را بیان کنیم:

1- امامان معصوم(ع) و امام زمان(عج) امان اهل زمین می باشند و اگر زمین از این حجت های الهی خالی بماند، دنیا و اهلش نابود خواهند شد؛ حضرت مهدی (عج) می فرمایند: «همانا من سبب آرامش و امنیت مردم روی زمین هستم، چنان که ستارگان امان اهل آسمانند»[3]

سجاد علیه السلام مى ‏فرمود: ما پیشوایان مسلمین و حجت بر اهل عالم و سادات مؤمنین و رهبر نیکان و صاحب اختیار مسلمین هستیم ما باعث امان براى اهل زمین هستیم به ‏واسطه ماست، آسمان بر زمین فرود نمى ‏آید اگر ما روى زمین نبودیم اهلش را فرو مى ‏برد و سپس فرمود: از روزى که خدا آدم را آفرید تا حال هیچگاه زمین از حجت خالى نشده منتهى گاهى حجت ظاهر بوده و گاهى مستور تا قیامت نیز از حجت خالى نخواهد شد.[4]

2- سینه ی امام و روح بلندش، صندوق حفظ آیین الهی است که همه اصالت های نخستین و ویژگی های آسمانی دین و تعلیمات آن  را در خود نگاهداری می کند، تا دلایل الهی ونشانه های روشن پروردگار، باطل نگردد و به خاموشی نگراید. و در شب قدر فرشتگان بر او نازل شوند.

3- سرپرستی امور شیعیان از پس پرده غیبت. حضرت مهدی(عج) می فرمایند: ما در رسیدگی و سرپرستی شما، کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم؛ پس تقوای الهی پیشه کنید تا از فتنه ای که به شما رو می آورد، شما را نجات بخشیم.[5]
اصولا معنى و مفهوم غایب بودن حجّت خدا انزوا نمودن و کناره ‏گیرى از کارهاى اجتماعى نیست بهترین شاهد براى این مطلب حکایت ملاقات موسى بن عمران که ولّى ظاهر بود با ولّى غائب از انظار که به نام خضر معروف است این مرد الهى به گونه ‏اى بود که حتّى موسى با او آشنا نبود و تنها با راهنمائى خدا او را شناخت و از عملش بهره گرفت. در عین حال خضر در جامعه حضور داشت و در ساماندهی امور، تلاش می کرد.

4- مقام امامت گذشته از ارشاد و هدایت ظاهرى، یک نوع هدایت و جذبه معنوى است که با نورانیت و بصیرتى که خداوند متعال به او عطا نموده در دل‏هاى آماده و شایسته تأثیر و تصرّف مى ‏نماید و این صاحبدلان را به‏سوى کمال، واصل مى‏ نماید و به اصطلاح، آنها را هدایت به‏ معناى ایصال الى المطلوب مى ‏کند.[6]

علامه طباطبائى مى ‏فرماید: زیرا در بحث امامت روشن شد که وظیفه امام تنها بیان صورى معارف و راهنمائى ظاهرى مردم نیست و امام چنانکه وظیفه راهنمائى صورى مردم را به عهده دارد همچنان ولایت و رهبرى باطنى اعمال را به عهده دارد و اوست که حیات معنوى مردم را تنظیم‏ مى ‏کند و حقایق اعمال را به ‏سوى خدا سوق مى‏ دهد، بدیهى است که غیبت و حضور جسمانى امام در این باب تاثیرى ندارد و امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف و اتصال دارد.[7]

[1]. ینابیع الموده، قندوزی، ج 3، ص 170.
[2]. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص 485.
[3]. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص 485.
[4]. منتخب الأثر: ص 271 از ینابیع المودّة تالیف شیخ سلیمان بلخى از علماء عامه.
[5]. احتجاج طبرسی ، ج 2، ص 497.
[6]. رک. المیزان جلد اوّل، ص 275 ذیل آیه 124 بقره.
[7]. شیعه در اسلام: ص 152.

<** ادامه مطلب... **>

<** ادامه مطلب... **>

<** ادامه مطلب... **>